کتاب صوتی بیگانه آلبر کامو
کتاب صوتی بیگانه، رمانی نوشتهی آلبر کاموبرندهی جایزهی نوبل ادبی، فیلسوف و نویسندهی فرانسوی است که نخستینبار در سال 1942 میلادی بهچاپ رسید. رمان صوتی بیگانه که یکی از مهمترین آثار کامو به حساب میآید، روایتگر زندگی مردی بهنام مورسو است. مورسو با اطرافیان خود متفاوت است. او در آغاز داستان، مادر خود را از دست میدهد و کوچکترین ناراحتیای به خود راه نمیدهد، اشک نمیریزد و زندگی خود را همچون قبل، ادامه میدهد.
مورسو زندگیاش را آدم آهنیوار، پیش میبرد. گویی حسی در او باقی نمانده است. او زندگی میکند و دلیلش را نمیداند و یا دلیلی برای آن نمیبیند. هیچ چیز برای مورسو اهمیتی ندارد.
همهی اینها تا پیش از آن بعدازظهر است. مورسو دست به کاری میزند که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد؛ کاری که پیامدهای آن، حسی را در او بیدار میکند… .
آلبر کامو، جایزهی نوبل ادبی را در سال 1957 میلادی و درحالیکه تنها چهلوچهار سال داشت، از آن خود کرد. او پس از رودیارد کیپلینگ نویسندهی بریتانیایی، جوانترین شخص دریافتکنندهی این جایزه بهشمار میرود.
از کامو آثار ارزشمند بسیاری برجای مانده که بخش عمدهی آنان به زبان فارسی برگردانده شدهاند. کتابهای «طاعون»، «انسان طاغی» (عصیانگر)، «سقوط»، «کالیگولا» و «اسطورهی سیزیف»، همگی از آثار برجستهی کامو هستند.
قسمتی از کتاب صوتی بیگانه:
امروز مامان مرد. شاید هم دیروز، نمیدانم. تلگرامی از نوانخانه برایم فرستادند: مادر درگذشت. خاکسپاری فردا. مراتب تسلیت.
چیزی از این پیام دستگیر نمیشود. شاید دیروز مرده. نوانخانه در مارنگو است، در هشتاد کیلومتری الجزیره، ساعت دو بعدازظهر هم به آنجا میرسم. به اینترتیب میتوانم شب را کنارش شبزنده داری کنم و فردا عصر برگردم.
از کارفرمایم تقاضای دو روز مرخصی کردهام. با چنین عذر موجهی نمیتوانست تقاضایم را رد کند. ولی راضی بهنظر نمیرسید. حتی به او گفتم: تقصیر من که نیست.
جوابی نداد. آنوقت فکر کردم شاید بهتر بود این حرف را نمیزدم. خلاصه لزومی نداشت عذرخواهی کنم. برعکس او بود که باید به من تسلیت میگفت. بهطور حتم پسفردا که برگردم، وقتی ببیند عزادارم، تسلیت خواهد گفت.
داستان با مرگ مادر مورسو آغاز میشود. مورسو برای مادرش غمگین نمیشود و اشک نمیریزد. او بعد از خاکسپاری، بهراحتی به زندگی خودش ادامه میدهد. به سینما میرود و با زنی ملاقات میکند. مورسو درست همان مینماید که هست. او از دروغگفتن سر باز میزند.
تا زمانیکه رویدادی، مسیر مورسو را بهکلی تغییر میدهد. مورسو مرتکب جرمی شده و روانهی دادگاه میشود. او حتی در دادگاه هم علاقهای به تخفیف مجازاتش ندارد. صداقت محض مورسو، در اینجا نیز نمود پیدا میکند. در ادامهی این رمان صوتی میشنویم:
کتاب صوتی رمان بیگانه
آدم حتی وقتی روی نیمکت متهمان نشسته، همیشه برایش جالب است که بشنود بقیه دربارهاش حرف میزنند. در طی نطقهای دادستان و وکیلم، میشود گفت که خیلی دربارهی من حرف زده شد و شاید دربارهی من بیشتر از جرمم. باری، آیا میان این نطقها فرق زیادی بود؟
وکیل بازوها را بلند میکرد و میگفت من مجرمم، اما با جهات تخفیف جرم. دادستان دستهایش را دراز میکرد و اعلام مجرمیت میکرد، اما بدون جهات تخفیف جرم. با اینهمه، یک چیزی به طور مبهم دلخورم میکرد. با همهی دل مشغولیهایم، گاهی وسوسه میشدم دخالت کنم و آنوقت وکیلم بهم میگفت: ساکت باشید، برای پروندهتان بهتر است.
بهنحوی، اینطور مینمود که دارند بدون مشارکت من به این پرونده رسیدگی میکنند. گاهوبیگاه، دلم میخواست حرف همه را ببرم و بگویم: خوب، بههرحال، متهم کیست؟ متهم بودن مهم است. و من حرفی دارم بزنم.
فقط این را میتوانم بگویم که آن تابستان خیلی زود جایش را به تابستان بعدی داد. میدانستم با افزایش گرمای هوا، رویداد جدیدی برای من پیش خواهد آمد. محاکمهی من در آخرین جلسهی دادگاه جنایی که با ماه ژوئن پایان میگرفت تشکیل میشد. جلسهی دادگاه در حالی که بیرون خورشید همه جا پهن بود، آغاز شد.
وکیلم به من اطمینان داده بود که این جلسهها دو سه روزی بیشتر طول نخواهد کشید. بعد هم اضافه کرده بود: از اینها گذشته، اعضای دادگاه به سرعت از آن خواهند گذشت، چون پروندهی شما مهمترین مورد برای دادگاه نیست. پرونده یک پدرکشی هم هست که بیدرنگ پس از پروندهی شما مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در بخش دیگری از این رمان صوتی، از زبان مورسو میشنویم:
درباره آلبر کامو:
آلبر کامو، فیلسوف و نویسندهی فرانسوی در سال 1913 میلادی در الجزایر فرانسه متولد شد. دیدگاههای او در شکلگیری فلسفهی پوچانگاری (ابسوردیسم) تاثیر بهسزایی داشت. آلبر کامو با فلسفهی نیستانگاری (نیهیلیسم) مخالف بوده و این موضوع را در کتاب خود «انسان طاغی» (عصیانگر) تصریح میکند.
کامو در تمام طول عمر، با ضعف جسمانی و بیماری سل دستوپنجه نرم میکرد و به ایندلیل، از بسیاری از فعالیتهای مورد علاقهاش بازماند. دوران جوانی کامو، در فضایی جنگزده و تاریک سپری شد. تمامی این عوامل، درونمایهی آثار و اندیشههای کامو را شکل دادند. کامویی که با درد و رنج زندگی آشنا شده و طعم تلخی و ناکامی را چشیده بود؛ با این وجود، این امر از روحیهی انساندوستانه و انسانیتطلب او چیزی نکاست. نمود این روحیات کامو در کتاب «طاعون» (1947) بهخوبی هویدا است.
کامو را گاه پیرو فلسفهی اگزیستانسیالیسم نویسندهی همعصرش، ژان پل سارتر دانستهاند؛ هرچند کامو همواره این موضوع را رد کرده و دیدگاه خود را کاملا متفاوت با اگزیستانسیالیسم میداند. او دراینباره چنین میگوید: «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم. من و سارتر همیشه از اینکه اسمهایمان را در جایی مرتبط با هم ببینیم، شگفتزده میشویم.
کامو یکی از برجستهترین متفکران و نویسندگان فرانسوی قرن بیستم بهشمار میرود. کامو در الجزایر مستعمرهی فرانسه متولد شده و در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد. مادرش اسپانیایی و پدرش، کشاورزی فقیر بود. او کودکی سختی را پشتسر گذاشت و به گفتهی خود، درخلال این سختیها، معنای رنج و همدردی با دیگران را آموخت.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.